از آنجا که « نیاز [1]» مادر تمام ابداعات و اختراعات و نو آوری ها درطول تاریخ بوده است، پیدایش حسابداری منابع انسانی (HRA) نیز مولود نیازهای زمانه خویش بویژه رشد و گسترش مرزهای دانش بشری و همچنین افزایش نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری بود. از آغاز دهه 1960 میلادی با گسترش مکتب «مدیریت انسانی[2]»، تحقیقات پیرامون حسابداری منابع انسانی نیز آغاز گشت. البته همزمانی رویش این دو شاخه و زیر شاخه از علوم انسانی بی تناسب نیز نبود. شاید بتوان اینگونه گفت که شالوده شکل گیری مکتب مدیریت انسانی توجه خاص و ویژه ایی بود که به عامل « انسان» در سازمان ها، در حال شکل گیری بود. مدیران سازمان ها هر روز بیشتر و بیشتر متوجه این نکته می شدند که عامل انسان یکی از باارزشترین منابع در سازمان متبوعشان می باشد و چنین عامل باارزشی احتیاج به رفتاری شایسته و درخور نیز دارد. عاملی که تا آن روز کمتر به آن بها داده می شد.
در نیمه اول قرن پیش هرگاه صاحبان سرمایه و مدیران سازمانها می خواستند به میزان ثروت خود و سازمانشان اشاره کنند فقط و فقط داراییهای مشهودی همچون اموال منقول و غیر منقول خود و سازمانشان را ردیف می کردند. اما شرایط به گونه ایی رغم خورد که در سال 1982 میلادی سازمانهای بزرگ دنیا مالک 62 درصد داراییهای مشهود و 28 درصد دارایی نامشهود بودند و در سال 2000 میلادی این نسبت باز هم تغییر کرد و جای خود را به 15 درصد داراییهای مشهود و 85 درصد داراییهای نامشهود داد، و نکته قابل توجه در اینجاست که منابع انسانی مهمترین عامل در داراییهای نامشهود می باشد. (دوانی ،1374 : 4 )
فلامهولتس1 در کتاب «حسابداری منابع انسانی2» پنج مرحله را در توسعه حسابداری منابع انسانی ذکر میکند:
[1]-Need
[2]-Human Management
شناخت تأثیر آگاهی و شناخت کافی از سیستم حسابداری منابع انسانی بر استقرار سیستم حسابداری منابع انسانی .
شناخت تأثیر فقدان نیروی انسانی متخصص بر استقرار سیستم حسابداری منابع انسانی
شناخت تأثیر حمایت دولت بر استقرار سیستم حسابداری منابع انسانی .
شناخت تأثیر وجود نرم افزارهای مناسب بر استقرار سیستم حسابداری منابع انسانی .
شناخت تأثیر توجه به ارزش اقتصادی دارایی انسانی، بر استقرار سیستم حسابداری منابع انسانی .
شناخت تأثیر حمایت مدیران ارشد بر استقرار سیستم حسابداری منابع انسانی.
درباره این سایت